عینین



با این مصیبت چه کنیم؟

 

بیماری COVID-19 و مساله معروف به کرونا، امروز بی نیاز از مقدمه چینی و توضیح است. این صفیر عالم گیر، در گستره خود کم از صور اسرافیل نداشته. هر چند قیاس آخرامانی با دست یازیدن به آن زیاده روی و از سر درجاتی از جهل است که از مدعیان فلسفه (که خالی از علم و به گونه تناقض آمیزی خالی از فلسفه اند) کم سر نزده است.

از نگاه علمی، از دریچه دانش و شناخت محدود من، این زمان نیز خواهد گذشت. بی آنکه تاثیر عمیق و پایداری در هیچ یک از مولفه های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی حاکم بر جوامع بر جای گذارد. ایجاد اثراتی نسبی بر قطب نمای هادی جریان علمی متصور است. توضیح آن که این بیماری و مرگ آفرینی کم سابقه، سکان اقتصاد را، سکان فرهنگ را و سکان روابط اجتماعی را تکان نخواهد داد. اما محتمل است (و این احتمال کم نیست) که سکان جریان علم تجربی را چند درجه ای به چپ یا راست منحرف کند. چرا؟

ساده ترین دلیل، قیاس است. آیا همه گیری معروف به آنفولانزای اسپانیایی که حدود یک قرن قبل، سهمگین تر، کشنده تر و مبهوت کننده تر از گونه فعلی جهان را در نوردید، باعث شد که گردشگری تضعیف شود؟ جریان های کاپیتالیستی یا سوسیالیستی را در پیشبرد امور خود کمک کرد؟ آیا باعث شد مردم دیگر دور هم جمع نشوند و به مهمانی نروند یا با هم دست ندهند؟ آیا هنر را به عنوان امری روبنایی و بی ارزش آنگاه که جان به میدان معامله می آید محو و کم فروغ نمود؟ هیچکدام. هیچکدام اتفاق نیافتاد. می دانم که در صورت بندی و آگاهی بخشی تجربی بین بیماری فعلی و قدیمی تفاوت هایی است، اما از این چندین و چند فرضیه هیچکدام حتی اندکی جامه ی عمل نپوشید. و غیر از اینها هم اثری در اقتصاد و فرهنگ و اجتماع در بلندمدت به آنفولانزای اسپانیایی نسبت داده نشده است.

اما بر علم تجربی چرا. بعید است همه گیری قرن پیش و موارد مشابه و با گستردگی کمتر، در انگیزه و تلاش و نگاهی که منجر به تدوین تئوری واکسیناسیون، اختراع آن، و کنشگری علمی در توزیع همگانی آن شد بی تاثیر بوده باشد. علم تجربی از معدود (و شاید تنها) حیطه های زندگی بشر است که به میزان افراطی وابسته به تجربه های شخصی و گروهی اعضای آن است. و همین امر گاهی آن را از نگاه مجرد منطقی، عوامانه و غیرتحلیلی جلوه می دهد. بر اندیشمندان ریاضی دان شاید این امر بسیار پیش پاافتاده و سطحی به نظر برسد که پزشکان در بیماری اخیر، هر چه دارو با اثرات کلی ضدالتهاب و ضدویروس می شناسند به بیمار می دهند؛ "باشد که از آن میانه یکی کارگر شود". این خاصیت علم تجربی است که تجربه نه تنها کاشف حقایق آن، که هدایتگر جهت گیری اش نیز است.

بر فعل و انفعالات روانشناختی نسل فعلی که خود در میانه این واقعه بوده اند هم موثر خواهد بود. همانطور که ترس ها، محرومیت ها، ناکامی ها روان انسان ها را دستخوش تغییر می کنند، این ناقوس مرگ نیز در بخش عمده ای از مردم یک ترس بزرگ، محرومیت بزرگ و یا ناکامی بزرگ به بار آورد که اثرات آن باقی خواهد بود. این سوگیری روان، در هر انتقال از نسلی به نسل بعد بسیار کمرنگ خواهد شد و در دو سه نسل بعذ اثری از آن باقی نخواهد ماند.

 

زندگی ادامه دارد. مرگ ادامه دارد. کوید هم آمد و خواهد رفت، همانگونه که جنگ ها و صلح ها، دوستی ها و دشمنی ها، عشق ها و نفرت ها آمدند و رفتند.

 

 

 


مصرع از حافظ 


بسم الله الرحمن الرحیم

 

دیر زمانی است که در نوشتن بی همت ام. روزی که این مقام را آماده کردم تا افکارم را در بوته ی نقد و تشریح قرار دهم، تا امروز، چرخ گردون هزار چرخ خورده و از من صدایی در نیامده. خودم هم تغییر کرده ام. افکارم هم.

این دفترچه ی دیجیتال، حداقل می توانست یادآور خاطراتی باشد از گذار عمر، اگر به مرکب قلم سواری داده بود.

از مراتب فضل بی بهره ام. آنچه خوانده اید و خواهید خواند، همه از کلام و معنا، زاییده ذهن ملول من است. جز آنچه در حصار دو علامت نقل قول (") بیاید.

 

"ز روی خوب تو گفتم که پرده برفکنم            ولی چو درنگرم پرده ی رخ تو منم"

 

 

 


شعر از خواجوی کرمانی


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها